خانه

گروه کتابخوانی کتابخانه امام رضا (ع) قاین (دانلود کتاب ، مطالعه کتاب)

ویژه نامه چشمه سار کرامت (به مناسبت دهه کرامت)

از جمله ایام مبارک ، دهه کرامت است که آغاز و انجام آن به ولادت دو کریم از خاندان کرامت مبارک گشته است، البته نام گذاری این ایام به دهۀ کرامت ایده ای جامعه شناسی دارد.

 

 

 

آوای رضوان-سرود دهه کرامت

 

 

 

دهه کرامت برخاسته از روح کریمانه و قلب پاک مردم جامعۀ ماست،و شایسته است که به این مناسبت، از چشمه سار کرامت اهل بیت و احادیث شریف رسیده از آن بزرگواران، بهره مند شویم.

ماه ذیقعده، ماه بهشتی

در ماه های قمری مناسبتهایی مـرتبط بـا اهـل بیت(ع) وجود دارد که می توان آن ماه را به نام آن کریم نام گذاشت؛ در ماه ذی قعده می توان به خاطر مناسبت های مـربوط به امام  هشتم  آن را ماه امام رضا(ع) نامید؛ چرا که ولادت و شهادت آن حضرت (بنا بـر قولی) در این ماه واقع شـده اسـت و از سویی  بهترین فصل زیارت آن حضرت؛ بلکه زیارت مخصوص ایشان است. همچنین ابتدای این ماه با ولادت خواهر گرانقدرش حضرت معصومه(س) مزین گشته و آخر این ماه نیز با شهادت حضرت جواد(ع) فرزند دلبند آن حضرت سـیاهپوش گردیده است. علاوه بر این، چند سالی است که اوّل تا یازدهم آن را «دهة کرامت» نامیده اند.

 

دهه کرامت

دهه کرامت یازده روز ابتدایی دهه اول ماه ذی‌القعده است که همزمان با ولادت حضرت معصومه(س) در ۱ ذی‌القعده آغاز و با ولادت برادر بزرگوارش امام رضا(ع) در ۱۱ ذی‌القعده پایان می‌یابد.

روزهای ۱ ذی‌القعده به عنوان روز دختر

  •  ۵ ذی‌القعده روز تجلیل از امامزادگان و بقاع متبرک
  •  ۶ ذی‌القعده روز بزرگداشت احمد بن موسی بن جعفر معروف به شاهچراغ
  • ۹ ذی القعده روز عفاف و حجاب نامگذاری شده است.

کرامت در کلام اهل بیت

درباره کرامت و اهمیت آن از امام علی (ع) نقل شده که فرمود:

الکرم، مِلک اللسان و بذل الاحسان کرم آن است که انسان بر زبان خود، مسلط باشد و به دیگران احسان نماید.

در روایتی دیگر، کرامت به خودداری از محرمات الهی و دور بودن از عیب و نقص تعریف شده:

الکریم من تجنب المحارم و تنزه عن العیوب.

مولای موحدان علی (ع) در کلامی، ویژگی فرد کریم را با عبارتی دیگر بیان فرموده است: الکریم من یعفو مع القدرة و یعدل مع الأمرة و یکفّ لسانه و یبذل احسانه کریم کسی است که در حال اقتدار، از خطای دیگران بگذرد و زمانی که حکومت در دست اوست، به عدالت رفتار کند و زبانش را نگه دارد و به دیگران نیکی کند.

گرچه هر یک از این گوهرهای خزانة کرامت، ظاهراً به گونه ای متفاوت، وصف کریم و کرامت را بیان فرموده، ولی می توان به اتفاق آن ها در یک امر دست یافت که نیکو است آن وجه اتفاق و اشتراک را نیز از خود حضرت بشنویم.

آن امام همام (ع)، در گفتاری کوتاه به آن اشاره فرموده: الکرم نتیجة علوّ المهمة کرم، ثمره و نتیجة بلندی همت انسان است و چه نکته زیبایی در این کلام کوتاه نهفته است.

بلند همتان، کریمان تاریخ اند و بلند همت، کسی است که زبانش رها و بی مهار، غضبش خروشان، گذشتش در حال ضعف و حکومتش همراه با ظلم و تبعیض و ستم به زیر دستان نباشد.

از مرزهای الهی نگذرد و مرتکب محرمات نشود و در برطرف کردن نقص و عیب خود تلاش کند و خوش خلق و نیکوکار باشد.

مطلب آخر این که شاید بتوان استنباط نمود که در مکتب انسان کامل، مراد از کرم، نیکی و احسان به بشریت است که در دو قالب ظهور می کند: نیکی به دیگران با بذل و بخشش به آن ها و نیکی به خود با نگه داری زبان، دوری از گناه و پاکی از نقایص روحی که با نگاهی دقیق، این هم نوعی دیگر از احسان به دیگران است، آن گاه که جامعه از آلودگی و گناه پاک شود، بخل و ظلم و ستم و تبعیض رخت بر می بندد و کرم به معنای واقعی تحقق خواهد یافت.

 

چشمه سار کرامت

علاقه حضرت معصومه(س) به امام رضا(ع)

باید گفت علاقه حضرت معصومه(س) به امام رضا(ع) زینب‌وار بود، حضرت معصومه(س) تنها خواهر تنی امام رضا(ع) هستند و جالب اینکه به غیر از این دو بزرگوار، امام کاظم(ع) فرزندی از تکتم نداشتند. این نخستین ویژگی مشترک امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) است.

دیدگاه های مشترک امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) انس و الفت میان این دو را تشدید کرد. به طوری که وقتی امام رضا(ع) به ایران مهاجرت کردند، حضرت معصومه پس از سپری شدن 9 ماه نتوانست دوری برادر را تحمل کند و وی هم به ایران سفر کرد. علاقه حضرت معصومه(س) به امام رضا(ع) مانند علاقه حضرت زینب(س) به امام حسین(ع) بود.

زمانی که امام رضا(ع) به ایران سفر کردند، فرزندشان امام جواد(ع) خردسال بود و پدرشان امام کاظم(ع) به شهادت رسیده بودند. در این برهه حساس که بنی عباس عرصه را بر شیعیان تنگ کرده بود و معصومی هم از خاندان پیامبر(ص) در محدوده عربستان نبود، حضرت معصومه(س) بسیاری از مراجعات مردم را پاسخ می دادند. جالب اینجاست که حضرت معصومه(س) در آن زمان فقط 28 سال سن داشتند.

 

 

 

کریمه اهل بیت

 

در میان فرزندان امام کاظم (ع) بعد از امام رضا (ع) کسی در شرافت و فضیلت همسنگ و همتای فاطمه معصومه (س) نمی باشد. در شأن و جلالت و فضیلت او همین بس که امام صادق(ع) فرمودند: «الا ان للجنة ثمانیة ابواب ثلاث منها الی قم فیها امراة هی من ولدی اسمها فاطمة بنت موسی، تدخل بشفاعتها شیعتی الجنة باجمعهم» یعنی آگاه باشید بهشت هشت در دارد که سه در آن به سوی قم است. بانویی از فرزندان من در آنجا وفات می کند که نامش فاطمه دختر موسی است. همه شیعیان ما به شفاعت او وارد بهشت می شوند.»

اگرچه عصمتی که برای ائمه معصومین قابل تصور است ویژه چهارده معصوم بوده و ناظر به مقام ولایت الهی آنان است ولی دیگران نیز می توانند بهره ای از مقام عصمت داشته باشند. حقیقت امر این است که در مورد بعضی از امامزادگان مثل وجود نازنین حضرت عباس(ع) و حضرت علی اکبر(ع) و حضرت معصومه(س) شواهد و قرائنی وجود دارد که عصمت را برای آنان ثابت می‌کند.
کریمه اهل بیت، لقب چه کسی است؟

در مورد حضرت معصومه(س) یکی از شواهد این است که در روایتی از امام رضا(ع) به صراحت از نام معصومه برای آن بانوی بزرگوار استفاده شده است در حالی که اسم آن حضرت فاطمه بوده است. امام رضا(ع) می فرماید: «من زار المعصومه بقم کمن زارنی» اینکه امام لقب معصومه به حضرت فاطمه بنت موسی بن جعفر(س) داده‌اند یکی از شواهد عصمت ایشان است.

از طرف دیگر در مبانی دینی ما آمده است که معصوم را کسی به غیر از معصوم نمی‌تواند دفن کند. در این مورد روایتی وجود دارد که برای دفن حضرت معصومه(س) حضرت امام رضا(ع) و امام جواد(ع) حضور یافتند.

فداها ابوها

آیت‌الله سیّد نصرالله مستنبط از کتـاب «کشف اللـاءلـی» نقل فرمـوده که روزی عده‌ای از شیعیان وارد مدینه شـدند و پرسش‌هایـی داشتند که می‌خـواستند از محضر امام کاظم(ع) بپرسند.

امام(ع) در سفر بـودنـد. آن‌ها پـرسش‌های خـود را نـوشته به دودمان امامت تقـدیـم نمـودند. چـون عزم سفر کردنـد، بـرای پاسخ پرسش‌های خـود به منزل امام(ع) شرفیاب شدند. امام کاظم(ع) مراجعت نفرموده بـود و آن‌ها امکان توقف نداشتند. از ایـن رو حضرت معصومه(س) پاسخ آن پرسش‌ها را نـوشتند و به آن‌ها تسلیـم نمودنـد. آن‌ها با مسرت فراوان از مدینه منـوره خارج شدند و در بیرون مدینه، با امام کاظم(ع) مصادف شـدنـد و داستـان خـود را بـرای آن حضـرت شـرح دادند.
کریمه اهل بیت، لقب چه کسی است؟

هنگامـی که امام(ع) پرسش‌های آنان و پاسخ‌های حضرت معصـومه(س) را ملاحظه کردند، سه بار فرمودند: «فداها ابـوها!» (پدرش به قربانـش باد).

با تـوجه به ایـن‌که حضرت معصـومه(س) به هنگام دستگیری پـدر بزرگـوارش خردسال بـود، ایـن داستان از مقام بسیار والا و دانـش بسیار گستـرده‌ی آن حضـرت حکایت می‌کند.

 

عنایت حضرت به زائران مرقدش

خلاص از مستأجری
آیه الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی قدّس سرّه نقل می کند:

«وقتی که از نجف اشرف به شهر قم مهاجرت کردیم، منزل محقّری را در پایین شهر اجاره کردیم و با نهایت فقر و قناعت روزگار می گذراندیم.

زن صاحب خانه، بسیار زن بد اخلاق و سخت گیری بود و ایراد فراوانی می گرفت. حتی موقع شستن رخت و لباس با همسر من دعوا می کرد و می گفت: «رخت ها را ببرید در کنار رودخانه بشویید تا چاه منزل پُر نشود».

یک روز بر سر این موضوع با همسرم دعوا و سر و صدای بسیار کرد، من حوصله ام سرآمد و دل تنگ شدم و قلبم پریشان شد.

چاره ای نیافتم جز این که با آن حالت پریشان برخاسته، به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرّف شوم و با آن حضرت راز و نیاز کنم. پس از سلام و زیارت و نماز، متوسّل به آن حضرت شده، آن بزرگوار را به درگاه خداوند شفیع قرار داده، عرض کردم: «بی بی جان! من میهمان تو هستم و به آستان تو پناه آورده ام، از خدا بخواه که مرا از این گرفتاری مستأجری خلاص کند.» دعا و گریه کرده، برگشتم.

چند روزی نگذشته بود که نامه ای از عمویم، از شهر تبریز به دستم رسید؛ نامه را خواندم و دیدم نوشته: من نذر کرده بودم اگر حاجتم روا شود برای یک طلبه ای که در قم درس می خواند و خانه ندارد یک باب خانه بخرم، اکنون حاجتم روا شده، خواستم به نذرم وفا کنم و چون دیدم شما نیز خانه ندارید ترجیح دادم که پول خانه را به شما بدهم، لذا مبلغ ششصد تومان حواله دادم که بروید در بازار قم، از حاج محمد حسین یزدی، تحویل بگیرید. بدین وسیله خداوند از برکت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام ما را از گرفتاری مستأجری خلاص کرد»

 

 

حرمی دیگر

رویای شگفت انگیز

یکی از رزمندگان جبهه های حق علیه باطل با توسل به حضرت احمدبن موسی شاهچراغ(ع) بهبودی خود را بدست آورد.
رزمنده اسلام منصور قاضی زاده در گفتگو با خبرنگاران رسانه های گروهی اظهار داشت:

در عملیات والفجر یک، بر اثر اصابت گلوله کاتیوشا و موج انفجاری که نزدیکی من صورت گرفت ابتدا ذات الریه گرفتم و بعد دردی کشنده سراسر کمر و پایم را فرا گرفت تا اینکه به کرمان برای معالجه انتقال یافتم.

در این شهر بعد از اینکه پزشکان مرا جواب کردند، گفتند امکان دارد در تهران معالجه شوم. پایم دیگر حرکت نمی کرد، دردم به قدری بود که نمی توانستم به تهران بروم. از طرفی از معالجه خود ناامید بودم.

چون پزشکان گفته بودند بر اثر صدمات وارده به رگ کمر و نخاع امکان دارد دیگر نتوانم فعالیت بدنی داشته باشم. شب را با دعای کمیل و توسل به امامان آغاز کردم، نیمه های شب وقتی که در میان درد جانفرسا به خواب رفتم، در رویا منظره ای عجیب دیدم. توی خواب، صحرائی در نظرم مجسم شد، لبانم خشک بود و دنبال نجات دهنده ای می گشتم.

در همین حال آقایی به من نزدیک شد، خوب که دقت کردم دیدم آن آقا شهید آیت الله دستغیب است. ایشان جلو آمدند و با همان لهجه شیرازی از من سوال کردند: «به دنبال چه می گردی؟» من جریان را گفتم ایشان گفتند: ((آن چیزی که که تو دنبال آن هستی در این بیابان پیدا نخواهی کرد، تو باید از احمد بن موسی یاری طلبی)). در میان درد و ناله صبح از خواب برخاستم و به نزد سیدی بنام ((خوشرو)) رفته، جریان ماوقع و آنچه را که در خواب دیده بودم با ایشان در میان گذاشتم.

وی توصیه نمود که هرچه زودتر به شیراز بروم. بعد از وضو وارد حرم مطهر شدم. در کنار حرم پاهایم لیز خورد و ضعفی سراسر بدنم را فرا گرفت. دوباره دست به ضریح گرفتم و تضرع و زاری را آغاز نمودم که از حال رفتم. بخود که آمدم احساس کردم دیگر دردی در پاها و کمرم نیست. بلند شدم و راه رفتم و از حرم بیرون آمدم. در آستانه صحن مطهر عصایم را به یکی از خدام آستان دادم و گفتم دیگر به این نیازی ندارم.

خرداد ماه 64

 

 

 

 

 

شجره نامه 

468 ad